──┤ ♩♬♫♪♭ ├───
با توام راه شناس شب مه آلودم او که میرفت سفر گم بشود من بودم ♬♫♪
وای بر او که قمارش طلبد جانش را بشنود ساده خریدند رفیقانش را..
وای بر آتش حقی که به دارش بکشند آشنایان سنگ در کف انتظارش بکشند ♬♫♪
با توام وارث تنهایی و آوارگیم شاهدت میگیرم بر همه ی زندگیم..
وای بر اوج عقابی به به یک سنگ گسیخت لاک پشتی که از این جنگل سوزان نگریخت ♬♫♪
وای بر او که شود قاتل بیچاره ی خود بشنود وصله ی تهمت ز جگرپاره ی خود..
با توام راوی گنجشک دل کوچک من ماه تسخیر شده خفته بر پیچک من ♬♫♪
وای بر ما که در این دور تسلسل دردیم بت چو بشکست دور تبری میگردیم..
شکوه از زخم تبر شیوه ی اجدادی ماست غم آزادگی ما همه ی شادی ماست ♬♫♪
با توام درنای خندیده به فرصت های کوچ بی هراس خیره سر رسته ز خواهش های پوچ..
وای بر اوج عقابی به به یک سنگ گسیخت لاک پشتی که از این جنگل سوزان نگریخت..
وای بر او که شود قاتل بیچاره ی خود بشنود وصله ی تهمت ز جگرپاره ی خود ♬♫♪
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───