متن ترانه مصطفی جعفری به نام کلام آخر
کم مونده سنگ بشه بره
خب تنگ شده دله ..
نباشی میمونه...آواره
واسه کی دل و بند میدی بره
حواستو بده به این دیوونه که ...میمیره
آخه چطوریه میگی هستم ولی حالم خرابه
مگه میشه دلو عاشق کنی بگی این اتفاقه
کلام و آخرو با یه نگاه تلخ جا دادی توی سرت
واسه رسیدنت اسمتو خط زدم بزنی سنگتو به هدفت
متنفرم از تقدیر بدم
لعنتی گاهی سراغی از این دل بیخبرم
کاغذ و شعر و قلم با یه قطره اشک
تو شبایی که دلم شکست چی گذشت
ببین که فاصله دور شده
دل جوونم پیر شده
تو قلب تو اگه عشقی نیس
ببین کجا اسیر کی شده
کجا میای غریبه
آتیش عشقت از سرم پریده
خوشی با ما غریبه
برو نذار این دل بگیره کینه
دریا مگه ساحل نداره بی لیاقت
عشقی که کم باشه کنارت میشه عادت
کم میشه احساسم خیالت میشه راحت
وقتی صداقت میره تن میده خیانت
یکی حالمو دریابه
یارم زده توی بیراهه
چه شبایی که بیداره
چشمایی که بی تو بیماره
یادش نره دنیامه
مثه. اون نمیاره دنیا که
صدامو که میشناسی
سمتم نیا میشی دیوانه
متنفرم از تقدیر بدم
لعنتی گاهی سراغی از این دل بیخبرم
کاغذ و شعر و قلم با یه قطره اشک
تو شبایی که دلم شکست چی گذشت
ببین که فاصله دور شده
دل جوونم پیر شده
تو قلب تو اگه عشقی نیس
ببین کجا اسیر کی شده