متن ترانه میلاد والا به نام می
هر ذره ازو در سر، سودای دگر دارد
هر قطره ازو در دل، دریای دگر دارد
در حلقهٔ زلف او، دل راست عجب شوری
در سلسله دیوانه، غوغای دگر دارد
در سینهٔ خم هر چند، بی جوش نمیباشد
در کاسهٔ سرها می غوغای دگر دارد
نبض دل بیتابان، زین دست نمیجنبد
این موج سبک جولان، دریای دگر دارد
در ابر فروغ مه،پوشیده نمی ماند
آن را که تویی در دل ،سیمای
دگر دارد
در شیشه گردون نیست ،کیفیت چشم او
این ساغر مرد افکن،مینای دگردارد
شوخی که دلم خون کرد از وعده خلافیها
فردای قیامت هم، فردای دگر دارد
ای خواجه کوته بین،بیداد نکن چندین
کاین بنده نافرمان ،مولای دگر دارد