متن ترانه وحید نامدار به نام تقدیر
تماشای چشمان تو هر نفس
به دنیای من رنگ عشق میزنه
من آن کلبه ی کوچکه رو درخت
نبودت به ریشم تبر میزنه
واسه قایق چوبیه قلب من
چشات ساحل جسم و روحم شده
طنین دل انگیز مرغابیا
هزاران هزار قصه واسم شده
شاید دست تقدیر همین بوده که
تورو تو دل من نشونت کنه
شاید بازیه سرنوشت عاقبت
وجودت رو آرامش من کنه
شاید دست تقدیر همین بوده که
تورو تو دل من نشونت کنه
شاید بازیه سرنوشت عاقبت
وجودت رو آرامش من کنه
غمی تو دلم نشسته نبودت برام خیلی سخته
اگه عاشقی بیا که دلم بی تو بازم شکسته
میشم کوه تنهای غم واسه تو
بیا شونه های من واسه تو
اگه این غروب غم انگیزمه
بیا که طلوعم بشه بعد تو
شاید دست تقدیر همین بوده که
تورو تو دل من نشونت کنه
شاید بازیه سرنوشت عاقبت
وجودت رو آرامش من کنه
شاید دست تقدیر همین بوده که
تورو تو دل من نشونت کنه
شاید بازیه سرنوشت عاقبت
وجودت رو آرامش من کنه