متن ترانه احمد اسدی به نام قصه ی تنهایی
نگرانم می ‌کرد
آنچه در آینه می دیدم
نگران تر وقتی
تو که می رفتی و می ترسیدم

سایه ات از تو جلوتر می رفت
و تو آماده ی رفتن بودی
دل جامانده ی من
که مسافر شده تا نابودی

از نظر می رفتی
در دلم پا برجا
دیدمت پیوسته
دائما در هر جا
قصه‌ی تنهایی
ته نشین شد در من
نا روا بود از تو
این چنین دل کندن

عشق در حافظه ی دستانم
می‌کشد شعله هنوز
پس از آن خاطره‌ی بارانی
بعد از آن هر که رسید
نتوانست کند ، دورم از ویرانی

از نظر می رفتی
در دلم پا برجا
دیدمت پیوسته
دائما در هر جا
قصه‌ی تنهایی
ته نشین شد در من
نا روا بود از تو
این چنین دل کندن

دانلود آهنگ جدید قصه ی تنهایی از احمد اسدی