متن ترانه امیر رستمانه به نام خاطرات
فکر کن یه لحظه
چشمات مال من نباشه که دلم به تو وصله
یکی به نفعت
که اینجوری پشت من بد زدی، آخه چی بگم بت؟
..
دنبال تو من تو خیابون قدم
میزنم و میبینم نیستی، بده حالم!
چی سرم اومد که اینجوری دارم
دور خودم میچرخم و اسمتو میگم!
هوا که تاریک میشه بازم دلم تنگ میشه
نیستی و من نمیفهمم دلم چشه؟
..
من شبا خوابتو میبینم
اون روزایی رو میبینم که میگفتی میمونم
من دلم با تو بود میگی نه؟
چقدر ازت فاصله بگیرم؟
ولی این منم که میرم، میرم
دنبال تو من تو خیابون قدم
میزنم و میبینم نیستی، بده حالم!
چی سرم اومد که اینجوری دارم
دور خودم میچرخم و اسمتو میگم!
هوا که تاریک میشه بازم دلم تنگ میشه
نیستی و من نمیفهمم دلم چشه؟