متن ترانه ایمان صفایی به نام میفهمیدی کاشکی
تنهایی همه احساستو میگیره ازت یاد میگیری
اذیت نشی دیگه خیلی آروم از کنار همه ی اون چیزایی
که اذیتت میکردن رد میشی خیلی سخت نمیگیری
من نمی خواستم که اینجوری بشه
رد شدیم از عشق همدیگه چه حیف
حال و روزم از همیشه بدتره
دلخوشیم این بوده از یادم نره
پس خیالت تخت دلگیرم الان
میگذره مست و خراب روز و شبام
یاد اون روزا میفتم که نمیشد باورش
ما جدا شیم اصلا اینجوری نخواست
گفته بودی قبلنا روز شبام بی تو خرابه
گفته بودی از پیشت جایی نمیرم
حالا اون رفته دیگه حسی نداره
رو مخی میزنی با استوریات عیبی نداره
تو خیالت تو سرم میمونه اشکالی نداره
سنگ تموم گذاشتن در حد توانم
دوست داشتنی که بود حیف که نموندی واقعا
تو هم که نذاشتی هخم به ابرو بیارم
همه چی عوض شد انگار همه چی ب.ا رفت
بعد دو ماه فکر میکردم تولدم یادشه
یادش بود ولی میفهمیدم تموم شده این رابطه
یه جورایی از قصد نشون میداد دل داده
شاید بازم دروغه این حرفا واسه داستانه
دوست داشتنی میمونه واسم هر جا که هست خاص باشه
آینده ای نداشتیم با هم توی این رابطه
یادم میاد فرقی نداشتیم باهم تو هر کاری
به هم زدیم هر جوری بود دل میگه میس نندازی
گفته بودی قبلنا روز شبام بی تو خرابه
گفته بودی از پیش جایی نمیرم
حالا اون رفته دیگه حسی نداره
رو مخی میزنی با استوریات عیبی نداره
تو خیالت تو سرم میمونه اشکالی نداره
همه چی عوض شد رفتی درگیرتم خوب
ولی برنگردی هیچوقت دیدی منو بزن دور
تجربه کردیم همه چیو ارزشت تو دلم مردی
تنها میمونم کنار خاطراتت بی توقع
همه چی عوض شود کاشکی احسمو داشتی
نمیخام دیگه بفهمم کیو جام میزاشتی
داشتم هرچی که خاستی ولی مجبورم برم
آخه ارزششو نداشتی میفهمیدی کاشکی