متن ترانه حامد آساره به نام پیداتر از خورشید
پیدات شد
وقتی که فکرش رو نمی کردم
وقتی جهانم صحنه ی آتیش بازی بود
وقتی دلم حتی به لبخند تو راضی بود
پیدات شد
وقتی چشام از خواب می ترسید
وقتی که قلبم ترسو می فهمید
انگار دیشب بود
من زیر بارون داشتم آهسته می مُردم
پیدات شد
روزی که بارون هم، آهسته می بارید
پیدات شد
پیدا تر از خورشید
می گشتم و پیدا نمی کردم
حتی نشونی از تو روی برگ
شبنم به شبنم
زیر و رو کردم جهانم رو
_در جستجوی تو_
راهی شدم، حتی به سوی مرگ
این ماجرای عاشقانه
یک روز بین آدما تکثیر می شه -دیر یا زود-
شاید هزاران سال بعد حتی
تاریخ پشتِ یک رمانِ تازه بنویسه:
این داستان لاک پشتی بود
که رو به سوی تو
آهسته -اما بی توقف- راه می پیمود
پیدات شد
وقتی که فکرش رو نمی کردم