متن ترانه حبیب کوهساری به نام پرستار
مهربان مثل مادری، دلسوز همچون زینبی، برای بیمار محرمی، تو پرستاری
برای امر رهبری، یه سرباز فرمانبری، تو از جان خود میگذری، تو مرد میدانی...
روزهایی رسید که هر مریض، مثل یه مین بود،
جایی که شما پا میذاشتین میدان مین بود
سَمِّ هر نفس پر خطر تر از تیر دشمن
سرفه ها مثل رگباری روی زمین بود
ماسکهای چند لایه مثل ضد گلوله
اما عطسه ها مثل رگباری آتشین بود
دور از جگر گوشه هاتان بالای چند ماه
ای خدا مگر جنس قلبهاتان آهنین بود؟
مهربان مثل مادری، دلسوز همچو زینبی، برای بیمار محرمی تو پرستاری
برای امر رهبری، یه سرباز فرمانبری، تو از جان خود میگذری، تو مرد میدانی...
استوره های استقامت، آماده بودین هر ساعت
با اینکه خوب میدونستین، ممکنه برسین به شهادت
وقتی که همه ناامید بودن، ترسان و لرزان مثل بید بودن
هر روز شاهد مرگ عزیزان، به انتظار یه نوید بودن
وسط همین درد بی درمان، با زحمت و رنج فراوان
به داد و درد مردم رسیدن، پرسنل بی نظیر درمان...
مهربان مثل مادری، دلسوز همچون زینبی، برای بیمار محرمی، تو پرستاری
برای امر رهبری، یه سرباز فرمانبری، تو از جان خود میگذری، تو مرد میدانی...
من از طرف کُلِّ ایران، من از طرف کُلِّ جهان
فریاد میزنم خسته نباشید، به قهرمانان کادر درمان
نجات دادین کُلِّ زمین را، از شَرِّ کُوید، با دل و جان...
مهربان مثل مادری، دلسوز همچون زینبی، برای بیمار محرمی، تو پرستاری
برای امر رهبری، یه سرباز فرمانبری، تو از جان خود میگذری، تو مرد میدانی