متن ترانه داریوش شجاع به نام ضیافت خواب تو
شعر من از عذاب تو ، گزند تازیانه شد
ضجه مغرور تنم ، ترنم ترانه شد
حماسه ی زوال من ، در شب تلخ گم شدن
ضیافت خواب تو را ، قصه ی عاشقانه شد
برای رند در به در ، این من عاشق سفر
وای که بیکرانی ،،حصار تو کرانه شد
وای که از عزای عشق، گشته شد اشنای من
وای که نعرهای عشق ،زمزمه ی شبانه شد
ای تکیه گاه تو تنم ،سنگر قلب تو منم
وای که نیزه ی تو را ، سینه ی من نشانه شد
درخت پیر تن من ،دوباره سبز میشود
که زخم هر شکست من ،حضور یک جوانه شد
وای که در حضور شب،در بزم سکوت شب
شب کور وحشت تو را قلب من اشیانه شد
وای که ابروی تو، مرد انا لحق گوی تو
بر استان کوی تو ، جان داد و جاودانه شد
من همه زاری منم، زخمی زخمه ی تنم
برای های های من،،زخمه ی تو بهانه شد
درخت پیر تن من، دوباره سبز میشود
هر چه تبر زدی مرا، زخم نشد،جوانه شد