───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
خدا داند که من طاقت ندارم ♬♫♪
علی را بر در خیمه رسانم
جوانان بنی هاشم بیایید ♬♫♪
علی را بر در خیمه رسانید
خواهر خداحافظ که ♬♫♪
در دور و برش ریخت
بال و پر پروانه ♬♫♪
با خاکسترش ریخت
در پیش روی حسرت چشمان بابا ♬♫♪
می رفت و صدها آرزو پشت سرش ریخت
هر جا که بوده کربلا یا در مدینه ♬♫♪
با زخم اول زود قلب مادرش ریخت
او اولین رزمنده پس بدیهی ست ♬♫♪
یک لشگر تازه نفس روی سرش ریخت
آن قدر پاشیده شده گلبرگهایش ♬♫♪
حتی زره طاقت نیاورد آخرش ریخت
جوانان بنی هاشم بیایید ♬♫♪
علی را بر در خیمه رسانید
آخر نشد بابا بگوید بی صدا رفت ♬♫♪
با آنکه هر چه داشت را در حنجرش ریخت
ناباورانه برگ برگ آرزو را ♬♫♪
با گریه بابا در عبای باورش ریخت
بگویید عمه اش زینب بیاید ♬♫♪
تماشای رخ اکبر نماید
جوانان بنی هاشم بیایید ♬♫♪
علی را بر در خیمه رسانید
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───