متن ترانه رهام به نام روز حسین
این عطش چیست در آیینه رود افتاده است
داغ دریاست که بر سینه رود افتاده است
این چه تاریخ غریبی است که در روز حسین
رد غم بر دل هر پیر و جوان افتاده است
عَلم و مَشک و دو دستان عمو رفت و هنوز
طرحی از داغ لبش روی فرات افتاده است
ای که دلها همه از داغ غمت غمگین است
وی که از خون تو صحرای بلا رنگین است
ای که پیچید در آن ظهر عطش، هیهاتت
جان عالم به فدای تو و آن فریادت