متن ترانه سعید احمدی به نام چراغونی
اگه تو هم مث من تنگ شده بود دلت
جوابما میدادی وقتی که زنگ میزدم بهت
نخواستم اوقاتتا تلخ کنم اصلا
فقط میخواستم بدونم با من چی بوده مشکلت
تو قلب من جز تو نداره جایی هیشکی
نمیدونم با چه بهونه ای کنارم نیستی
خیال میکردم همدمی و مرهم فکر میکردم
تا تهش شدی واسه قلبم شدی واسه قلبم
بیا چراغونی کن این شهر تاریکا
تو که بی معرفت نبودی یه کاری کن
گیر افتادم تو بد وضعیتی بی تو
بگو تکلیف قول و قرارمون چی شد
یه روز خوش ندارم با فکر تو الان
از وقتی رفتی زندگی تلخ شده برام
قید این عاشق دلباخته را نزن
بدون تو بدجوری تنها و بی کسم
خستم از این اوضاع بگو کجایی این روزا
چطور دلت اومد بزاریم تک و تنها
بیشتر از هر موقع بهت نیاز دارم
با این که بات قهرم هنوز دوستت دارم
بیا چراغونی کن این شهر تاریکا
تو که بی معرفت نبودی یه کاری کن
گیر افتادم تو بد وضعیتی بی تو
بگو تکلیف قول و قرامون چی شد
یه روز خوش ندارم با فکر تو الان
از وقتی رفتی زندگی تلخ شده برام
قید این عاشق دلباخته را نزن
بدون تو بدجوری تنها و بی کسم