متن ترانه سعید افشار به نام تبعیدی
یه روزی پرت شدیم اینجا
روی سیاره ای خالی
از رو وحشت بود که ساختیم
صورتکای خیالی
دنیا با دست منو تو
اینجوری شد که میبینی
باز میخوای که چشم به راه
یه نفر منجی بشینی
حرفای مفت تو کتابا
تا دلت بخواد زیاده
نمیشه به حرفی دل بست
که پاهاش رو پوست باده
من که تبعیدی ام اینجا
چرا باید بگم آره
چرا خم شم جلو اونکه
همه رو کرده آواره
از فرشته های ترسو
کسی حرفی نزد جز ابلیس
ما میخوایم داد بزنیم که
زندگیمون فاجعه نیست