متن ترانه سیدو به نام غزل بانو
حضورت مرز پروازُ
شراب ناب شیرازِ
تو اسمت، مرحم زخما
ی مردی، که غزل سازه
تو جذابیت و عشقُ
توی عمقِ چشات داری
به آغوشم هزاران سال
آغوشُ بدهکاری
***
شبیه بوی بارون تو
غروب سرخ پاییزی
شکوفاییه تاریخ منی
از عشق لبریزی
عبور آخرین شاعر
میون آدمک هایی
تویی تو، آخرین باور
تو فصل سرد تنهایی
***
غزل بانوی دنیامی
تو اوج آرزوهامی
همون احساس آرامش
همون حسی که میخوامی
پس از تو هر شبم عیده
پس از هرم حضور تو
تو عیدی منی بانو
تویی تعبیر سال نو
***
شبیه بوی بارون تو
غروب سرخ پاییزی
شکوفاییه تاریخ منی
از عشق لبریزی
عبور آخرین شاعر
میون آدمک هایی
تویی تو، آخرین باور
تو فصل سرد تنهایی