متن ترانه شاهین یوسفی به نام خبرت هست
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
شب بر آنم که مگر روز نخواهد بودن
بامدادت که نبینم طمع شامم نیست
چشم از آن روز که برکردم و رویت دیدم
به همین دیده سر،دیذن اقوام نیست
به خدا و به سراپای تو کز دوستیت
خبر از دشمن و اندیشه ز دشنامم نیست
گو همه شهر به جنگم به درآیند و خلاف
من که در خلوت خاصم خبر از عامم نیست