متن ترانه علی احمدی به نام غریبانه ی عشق
این همه غصه و غم در دلم جامانده
حسرت بودن تو به دلم افتاده
تو نفمیدی دگر در غم دوری تو
عادت خنده ی خوش از سرم افتاده
تو ندیدی بعد تو آن غریبانه ی عشق
زِ غم هجران تو بر زمین افتاده
قصه می گویم تو را بلکه دلت رام شود
تا بخواند آن غزل این غصه آزاد شود
قصه می گویم تو را مـن که فدایت بودم
در غم نبودنت من چشم براهت بودم
این عاشق دل سوخته را غم مده دلدار من
بی عشق تو خود را دگر آزرد ام پنهان من
من بی تو من آشوبمو این قصه را می دانمو
پایان دِل کندنست بی تو دگر می مانمو
قصه می گویم تو را بلکه دلت رام شود
تا بخواند آن غزل این غصه آزاد شود
قصه می گویم تو را مـن که فدایت بودم
درغم نبودنت من چشم براهت بودم