متن ترانه فرزاد خنجری به نام پنجره ها
ساده بودم ترا ،،ساده تجسم کردم
بعد لبخند تو با ،،گریه تبسم کردم
آشنا با هم ه پنجره های شهرم
چون ترا پشت همین پنجره ها گم کردم
درسکوتم با خدا ،روی ترا می بینم
چونکه با خاک ره عشق تیمم کردم
ازتویک خاطره یک ،خاطره باقی ماندن
بی تو با ،عکس تو یک عمر تکلم کردم
هی دریغ از این عشق که مرا رسوا کرد
با تو بودن را در دل همی آرزو کرد
من در این وهم همی خواهم ماند
چونکه با بودن تو،، خاطره سازی کردم
درسکوتم شبها، دنبال تو می گردم
تو چون ماهی و من ترا ،،ماه تجسم کردم
من در این شهر غریب ،راه را گم کردم
چونکه چراغ منی و حال ترا گم کردم
هی دریغ از این عشق که مرا رسوا کرد
با تو بودن را در دل همی آرزو کردم
من در این وهم، همی خواهم ماند
چونکه با بودن تو ،، خاطرسازی کردم