متن ترانه فهیم به نام چشم تر
از بِرکهَ ی نگاهت شمس و قمر کشیدم
نقش خیال نازت شب تا سحر کشیدم
آن شب که ماه نابت بوی بهار می داد
از شاخسار جنّت سوی تو پَر کشیدم
از قبلگاه حسنت نور نگار میریخت
از ناودانِ عشقت امواج سر کشیدم
بودی و خاک راهت آرامش دلم بود
رفتی و گَرد پایت روی نظر کشیدم
بودی و خنده هایت ما را ستاره میداد
رفتی و خاطراتت با چشم تر کشیدم
آزاده تر نبینی چون من عیار عاشق
دانی که در فراقت خون جگر کشیدم
بودی و خاک راهت آرامش دلم بود
رفتی و گَرد پایت روی نظر کشیدم
بودی و خنده هایت ما را ستاره میداد
رفتی و خاطراتت با چشم تر کشیدم
رفتی و سینه ی ما عشق کسی نورزید
مهر تو را به جانم با خطّ زر کشیدم
بودی، ترانه هایم آیینه ی خدا بود
دیوان و دفترم را رفتی ، شرر کشیدم
طرح سلام خود را دست صبا سپردم
این نامه را برایت با "چشم تر" کشیدم