متن ترانه مانی اچ تی زد به نام مناجات
یکم حرف میخوام بزنم من با اون بالا سری
دلم تنگ شده واسه رفیقای قدیمی
همونایی که میساختن با خوب و بد زندگی
الان اونا هم شدن از این دنیا فراری
خلوته دورم دارم یکم حس تنهایی
واسه همه درخت بودم تا که بشه سایبونی
شدم من اون برداری
واسه همون ادمی
تا که مراقبش باشم که اون نره هر جایی
درد داره پر بری ولی برت گردونن خالی
شدی از این دلقکا عصبی
میشی دعوا میکنی میشی همون ادم بدی
درکت نمیکنن توام داری دل پری
مث منی از همه این ادما بیزاری
دنیا رنگیه ولی فقط سیاه سفید میبینی
کسی نمیبینتت و فقط خودت میفهمی
که چی گذشته به روزت که الان درد داری
انقدر بهت زدن دیگه از این دردا سر شدی
سرد شدی ، ترد شدی ، دریای خون شدی ،
اره من میفهمم که توام مث منی
پیش هر کسی نمیتونی درد دل کنی
وقتی هیچ کسم نمیکنه ازت حمایتی
بد تر پر میشی جای جنگ تسلیم میشی
اما اگه الان توی تاریکیا گم شدی
یه روز میاد که تو روشناییا پیدامیشی
یه روز عکسمم میره لای قاب رپرا
یه روز همه منو میکنن کنار خوبا نگا
دیگه کسی جایی بم نمیگه بد و بی را
اون روز بیاد تو میبینی کلی از لاش خورا
همون مگسایی که جمع میشن دور شیرینیا
ولی من دیگه خیلی وقته کندم از این دور و برا
گفتم قول میدم یه روز میرسم به اون بالا
جایی که توش برآورده بشه آرزوها
با اینکه سختی میکشیدم از خیلیا
تحمل میکردم رنج و درد ادم بدا
اما وایستادم تا ازم کم نشه مبادا
جا بزنم و بشم تسلیم حرفا
نیستم بیدی که بلرزه با این باد ها
توی زندگیم خیلی جاها موندم تنها
همه دشمنامم یه روز برادر بودن با ما
هنوز جام خالیه تو اکیپ رفیقا
دلم تنگ شده واسه همه خاطره ها
فوتبال بازی تو کوچمونو بچه محلا
دور دور جردن و اون قدم زدنا
چقدر کم رنگ شدن این برنامه ها
چقدر فاصله افتاده بین ما ها
ولی واسه پیشرفتت تو مجبوری
از دم بزنی تو قید خیلی چیزا
آره گاهی وقتا مجبوری قید همه رو بزنی