متن ترانه متین کینگ به نام همسفر
همسفر خوبی نبودی میدادی بوی رفتن
پرنده های عشقو کشتم تو قلبم از دم در کندم
از درد میخندم شل سنگین مغزم
من روحمو حتی از تنم کندم
باید یه مدت میرفتم من دور میشدم
با نبودت دنیا نبود و من کور میشدم
نمیدیدم حتی جلو پامو شیشه خیره به جاده
هی دور میشدم هی دور میشدم هی دور میشدم
خاطر جمع از اینکه عشقت واسه منه
همه شادیای دنیا با تو مال منه
دلم گرم بود بستم بارو همه چی جمه جمع
دوریم زیاد نبود یه ماه چهل روز کمه
کم رفتم جمو جور کنم خودمو برگردم
تو اوج گرمی یخ بندونو حس کردم
داستانو قصه و بهونه شروع شد
از قصد نمیخاستی بگذری از خودت
بدی وقتو از دست بوی گند خیانت
درختو تیغه اررس دور دور
با دوستات مشروبو پارتی هوس هر شب
دلم میخاست بسازم همیشه با تو دنیامو
دلم میخاست با تو ببینم بچه هامو
دلم میخاست که قلبت همیشه تکیه گاهم باشه
دلم میخاست گرمیه دستات وقت مرگم رو سرم باشه
این قصه تمومه اینجا خزونه
اینجا بی تو هر روزه اینجا بی تو سیاهه
میگفت مثه شیر همیشه من پشتتم زخمات با خودم
روی تخت یکه نصفه شب میخوند تو گوشم اینارو دیکته میکرد
دوستامو میدی باهاشون تیک که میزد دیگه عادی شده
حتی واسم نبودنت قولامو شکستی گاف دادی
بد جلو همه آخه خیانت این حقه منه
بعد این همه بالا پایین و بدو بدو چرا چیم
از اون که کنارته با لبخند کمه ها من که دیگه غرق شدم
من که حتی با خونوادمم سرد شدم و سنگ شدمو بد شدمو
رد شدم از دیواره عشق با لودره نفرت
هه هنوز جالبه برات شروعه عشق
پس من که دیگه دل کندم از بعدشو بعدشو بعد تو
تلخه خب چشم پر ترس دور پره گرگ حسرت
روزای قشنگی که بعد تو واسم مثه زهره خب
این یه حبس ابده دلم تنگه خب