متن ترانه مجید داودی به نام تحمل کن
تو که خوابی شبا، من از فکر تو بیخوابم
نگران توام؛ آروم ندارم؛ بیتابم
تو آرومی ولی چشمات، پره از ترس و از غصه
همه حرفای این روزات، درست تعبیر این حسه
فکر من نباش که تنها و بریدهنفسم
انقده نمیمیرم تا به تو بازم برسم
مطمئنم، شک ندارم، ما یکی میشیم دوباره
اما این بار قصهی ما دیگه پایانی نداره
میخوام بخنده اون چشمات؛ میدونم که پریشونی
من و تو سهم هم میشیم؛ میدونم اینو میدونی
صبوری کن عزیز من؛ تحمل کن؛ تموم میشه
من و تو معجزه میخوایم؛ با عشق معجزه هم میشه
فکر من نباش که تنها و بریدهنفسم
انقده نمیمیرم تا به تو بازم برسم
مطمئنم، شک ندارم، ما یکی میشیم دوباره
اما این بار قصهی ما دیگه پایانی نداره