متن ترانه محب به نام فصل انگور
دیدار تو هم زاد بارانم
مثل سفر کردن به گیلانه
دریا و جنگل تو نگات داری
بهتره بگم احساس پروانه
وقتی که رد ناز انگشتات
رو صورتم جا می مونه زیباست
آغوشت ابره سرخه احساست
دیدار تو آغاز یه رویاست
چه رازی تو ناز چشات داری
هر چارفصلش فصل انگوره
آخه چطور مستت نباشم من
این دل به این احساس مجبوره
این عشق تو این دوره کیمیاست
از نسل مجنون آخریشم من
تصویر تو تو آینه ست آره
کامل دارم شکل تو میشم من
دیگه نمی تونم نگه دارم
طفلی دلو از دیدنت امشب
دیگه زدم به سیم آخر ماه
میام واسه دزدیدنت امشب