متن ترانه محسن مولانا به نام گرمی دستات
من بودم و آغوش امنت
دنیا همین یه تیکه جا بود
اون شب فقط من بودم و تو
اون شب یکی از ما خدا بود
عقربه ها بی تاب بودن
مثل من و مثل نفس هات
دیوونگی یعنی دقیقا
من ضرب در گرمای دستات
من بودم و آغوش امنت
من بودم و گرمی دستات
دنیا فقط من بودم و تو
من بودم و نفس زدن هات
چشمای تو بود و دلی که
هر لحظه بیشتر عاشقت بود
آغوش تو آتیش می زد
من لحظه لحظه میشدم دود
من گیر این درگیریاتم زیباترین تقدیر دنیا
حوای من بی تو هوا رو واسه تنفسم نمی خوام