متن ترانه محمدرضا میرعماد به نام سردار
امیدم یار و سردارم
دل از مهرِ که بردارم؟
چه دردی امشب تا سحر دارم
ز این غم من سوزِ جگر دارمچو بگذشتی از کنار من
برادر صبر و قرار من
جهانم تار و دلم روشن
ز طفل چشم انتظار منتو رفتی از این خیمه گاه من
برادر ای یار و پناه من
تو دریایی و قطره ای آبم
ز شوق دیدارت چه بی تابمامیدم یار و سردارم
دل از مهرِ که بردارم؟
چه دردی امشب تا سحر دارم
ز این غم من سوزِ جگر دارمبنازم دست و رویت را
ببوسم من گلویت را
شجاعِ بی حریف من
عطا کن خاک کویت راامیر این سپاهی تو
مرا آه و پناهی تو
تو رفتی تا که برگردی
در این ظلمت چو ماهی توتو رفتی از این خیمه گاه من
برادر ای یار و پناه من
تو دریایی و قطره ای آبم
ز شوق دیدارت چه بی تابمامیدم یار و سردارم
دل از مهرِ که بردارم؟
چه دردی امشب تا سحر دارم
ز غم من سوزِ جگر دارم