متن ترانه محمد احمدی به نام سرقت
شیره را از حبه انگور سرقت میکنند
شهد را از لانه زنبور سرقت میکنند
عطر و بو را از گل و آواز را از بلبلان
نغمه را از تنبک و سنتور سرقت میکنند
احتیاجی نیست از دیوار و در بالا روند
سارقان با کنترل از دور سرقت میکنند
لقمه را از گشنهها و جرعه را از تشنهها
دانه را هم از دهان مور سرقت میکنند
ماه را از آسـمان و کاه را از کاهدان
آه را از سینۀ رنجور سـرقت میکنند
عدهای از لوله آب و عدهای هم نیمه شب
میروند از تیر بالا نور سرقت میکنند
عدهای راحت میان مبل خود لم میدهند
از طریق عده ای مـزدور سرقت میکنند
لقمه را از گشنهها و جرعه را از تشنهها
دانه را هم از دهان مور سرقت میکنند
ماه را از آسـمان و کاه را از کاهدان
آه را از سینۀ رنجور سـرقت میکنند
روز روشن زندهها را از میان کوچه ها
مُرده را نیمه شب از گور سرقت میکنند
جای اینکه سکهای در کاسۀ کوری نهند
کاسه را هم از گدای کور سرقت میکنند
عدهای با جمله های عاشقانه عده ای
با سلاح و تیغه ساتور سرقت میکنند