متن ترانه محمد قریشی به نام خلاصم کن
میون ما ی جنگ نابرابر
دلم غارت شد و اما ندیدی
با اینکه از نفس افتادم اما
بازم دستور آتش بس نمیدی
دوباره مثل هرشب کودتا کن
ی کاری کن به این حالت بی ارزه
تمام آرزوم اینه عزیزم
ک روی ماشه انگشتت نلرزه...
خلاصم کن نگو تردید دارم
میخوام پایان رویامو ببینم
تموم دردت از این زندگی رو
میخوام خالی کنی یکجا تو سینم .
ببین حال منو تو دیدنی نیست
شبیه آسمون بی ستاره
منم اون سرزمین بی پناهی
که از غارت شدن ترسی نداره
میدونم مرد این بازی نبودم
بیا این مشکلو مردونه حل کن
برای اولین و آخرین بار
به تصمیمی ک میگیری عمل کن
خلاصم کن نگو تردید دارم
میخوام پایان رویامو ببینم
تموم دردت از این زندگی رو
میخوام خالی کنی یکجا تو سینم...