متن ترانه مغلوب به نام اصطفینا
باد مستی بر علف زار آمد و رقصاندشان
روح افزایی بکرد و از درون جنباندشان
ابر ها در آسمان ها هیبتی زیبا شدند
آیه های «اصطفینا» بر دلم پیدا شدند
«ثم اورثنا الکتاب» آیینه ی دریا شدند
چون نسیمی آمد آن ، دیدم من هر آنچه که هست
کل عالم از حیات لبریزه و پر گشته است
آسمان مست و زمین مست و
همه غرق در این رقص و
همه تسبیح گویانند
همه سرمستِ سرمست و
جلوه های حُسن او از هر طرف آمده است
با من اینجا کل عالم به حرف آمده است
گفته است از ما چنین سرمست و خوش گردیده ای
راه را خوش دیده ، اینجا را خوش دیده ای
چون نسیمی آمد آن ، دیدم من هر آنچه که هست
کل عالم از حیات لبریزه و پر گشته است
آسمان مست و زمین مست و
همه غرق در این رقص و
همه تسبیح گویانند
همه سرمستِ سرمست و