متن ترانه هادی قانع به نام قلب آهنی
عشق تو در بند بند قلب من جا دارد
موی نمناک کمندت بوی دریا دارد
پا که بیرون میگذاری شهر غوغا می شود
بی خبر دریا نرو یک شهر تنها می شود
سرمه به چشمت میزنی
تو دشمن قلب منی
ابرو کمان قلب آهنی
پیله به دورم میتنی
پروانه ی دل بستنی
من در توام تو در منی
شعر گفتم از نگاهت ضرب آهنگم شدی
تاب رفته از دلم شاید تو دلتنگم شدی
از کنارم رد شو تا این کوچه بارانی شود
کاش این دل با دلت یک گوشه زندانی شود
--