متن ترانه استیون به نام شهر بی تو
توامدلت تنگ میشه مگه نه
توام هنوز سرقرارمون
میری لب پنجره ده شب
نگاهت به ماهه بیاد من
اشک میریزی شبا بخاطرم
توام درگیره ذهنت هنوز مگه نه
دلم تنگه واسه این شهرِ با تو
واسه پیاده رفتن زیر بارون
واسه دیوونه بازیای تازه
واسه خندیدنای خیلی آسون
واسه ی جمله های ساده مثل
مراقب باشیا... باشه عزیزم؟
کجایی و چطوری و رسیدی؟ِ
واست یه چاییِ تازه بریزم؟
مگه نه اینکه همیشه میگفتی فقط مرگ میتونه جدامون کنه
توکه همیشه زنده باشی گلم حتما این منم که مردم مگه نه
چند سالی میگذره کمه کم ولی هنوزم دچار تبتم
بهم بگو که یه روزی قبل مرگ میبینمت دوباره مگه نه؟
مگه نه؟
تو نیستی حالتو از کی بپرسم؟
تو نیستی اضطرابم کم نمیشه
تو نیستی حال و روزم روبه را نیس
تو نیستی به جهنم هر چی میشه
الان کی حالتو میپرسه هر صبح؟
الان کی دست توی موهات میذاره؟
کی واسه غصه هات دیوونه میشه؟
کی میخواد سر رو شونه هات بذاره؟