متن ترانه امید سکوت به نام سایه شب
باز دوباره حبس شدم من تو اتاقم ، انگاری
از اجتماع طرد شدم من دیگه ندارم احساسی
این زندگی چرت حتما که شده واسم تکراری
جلو آینه تصویر من خیلی حرف داره انگاری
توی آینه تصویر من بود
تاریکیه شبهام، فقط ی شمع بود
میسوخت برام روشن میکرد
صورتمو،آخ چقد پر غم بود
توی مغزم ی جنگل سرد
تنهایی مستُ قلب پر درد
بغض تودلم بد لونه کرد
همدمم شد فقط
سایه من
سایه، باهام حرف میزد
کم میوردم سرم داد میزد
فقط خودش میفهمیدمنو
توی خاطرات، خودشو دارمیزد
خاطراتی پر حرفای تلخ
یادگارش شد ی فیس پر اخم
دورو وریا که از پشت سررر
خنجرو میکنن تو قلب زخم
ازعشق موندفقط ی کوه غمها
دل خوشی غرق توی دریای دردا
پای پیاده با ی تن زخم
تو کره خاکی شدم تنهای تنها
روی لب پره خنده مصنوعی
بیخیال دنیا چقدر تو پست بودی
توی جمعیت، گم میشدیو
حسی نموندهو بدجوری لمس بودی
دست توی جیبُ هدفون تو گوش
میرم تو شهر پس آشناها کوشن
دیدم همه غریبه ان مردم
قهر بودن انگاری باری روی دوشن
آدمام که مثه ی دره
دلشون نمیسوزه حتی ی ذره
وسط راهم ولت میکنن
فرقی نداره براشون، گرگی یا بره
(ورس ۲)
توی راهروی تنهاییام
خودممُ سایمو ته سیگارام
شباهم تا خودِ صُب بیدارم
کل دنیارو میکاوم
ته اتاقم تاریک تیره
سایه از جلوم هی رد میشه میره
دلش پره از این آدما
واسه حسرتُ افسوسم دیگه دیره
زیرپام پر از ورق مچاله
خط خطی حرفای دلمن دچاره
کلی سکوتُ اعتراضه
کلی ناگفته فریاد زخم تازه
حبس ابد، تو اتاق همیشه زندونی
لابلا دود دمش همیشه پنهونی
تو گذشتت هنوز حیرونی سیرونی
حیف بودی ولی دیگه روحه سرگردونی
جاده زندگیت پر پیچ خم شده
توی مسیر، فقط چاله چوله پر شده
همه راها سد شدن،افکارا سرد شدن
زیر چشا سیااه ، پره نم شده
اَه
یعنی این بود زندگی
دپرس شدیو فاز دلمردگی
به خودت میگی این روز خوب کو
دیگه پژمرده ای، فاز افسردگی
ببین سختیا پیرت میکنن
راحتم از زندگی سیرت میکنن
تو دلت میگی آخرش که چی
خیلیا نمیرسنُ همش میدوعن
هدف
دیگه نمی کشه مغزت
زیر چشا گود شده هی میگیره لرزت
ثانیه ها رد میشن تموم میشه لحظه
این زندگیم چرت شده دیگه نمی ارزه
(ورس ۳)
سخته با سایه تک باشی تنهایی
بری جلو قدمارو برداری
جلو همه دردات سد باشی
چیزی نشنوی همش کر باشی
تویه زندگیت، کلا سرد بشی
از هدفت کلا پرت بشی
مغزرو بکن سم پاشی
رویاهارو تو ذهن نقاشی
سعی کن حقیقت بشکافی بعد پاشی
رو پاهاتم محکم با قدرت همراشی
تو امواج سنگین دریاشی
دنیا سرابه ، مغزم پاشید
مغزم پاشید
تو سرت پره دست اندازی
غم داری ی چی کم داری فرق داری سرپایین
تنهایی هرجا میریو ، کم کم کم یخ میزنی سرمایی
تو حالت سکون درجایی، گند گند میزنی به همه چی
استثنایی کمیابی
همیشه تو غم داری تو فردایی ولی فرق داری
تو سکوت پره فریادی تو
داد بزن خودتو خالی کن
اشکت خون، بغض تو حنجره
دنیا بد میکنه حالیتو
همیشه میشه این سایه ات همدم
همسفر خوب پایه ات قلبن
توی مسیر تاریک و سیاه
تنهایی با سایه ام تا تش رفتم