متن ترانه جلیل پیرمومن به نام رجعت
باغ بى رجعت نوروزشکوفانشود
عیش بى آمدن یارمهیانشود
خاربن موسم سرمانشودگلبن باغ
شاخ خشکیده بى برچمن آرانشود
این زمان فصل خزانست وورق بازى باد
سربپوشیدکه بازیچه سرمانشود
بى نویسنده قلم نامه نگارى نکند
بى نگارنده رقم نقش مقوانشود
لاله ازخاک وگل یخ زده سربرنزند
سینه دشت نمایشگردلهانشود
چاک دروقت سحرغنچه گریبان نکند
بادمشکین وفرحبخش وسمن سانشود
این زمان فصل خزانست وورق بازى باد
سربپوشیدکه بازیچه سرمانشود
بى نویسنده قلم نامه نگارى نکند
بى نگارنده رقم نقش مقوانشود
بى خداهیچ خودى خودنشودباخودباش
بى بن وبوده خودى بوده وپیدانشود
ماه بى پرتوخورشید نیفشاندنور
مهربى گرمى دل علت گرما نشود
این زمان فصل خزانست وورق بازى باد
سربپوشیدکه بازیچه سرمانشود
بى نویسنده قلم نامه نگارى نکتد
بى نگارنده رقم نقش مقوانشود