متن ترانه حسین رنجبر به نام چیزی نگو
ه من میگفت اگر عاشق شوی پای تو میمانم
ولی اکنون که من عاشق شدم کجاست نمیدانم
بجای شهد شیرین نگاهش نصیبم قهوه ی تلخی
ز مژگان و کمان ابروی و چشمش،چه غمها برده اند برخی
از فوت و فن عاشقی چیزی نگو حرفی نزن
با آن نگاه آتشین آتش زدی بر جان من
جایی که باید باشی و زخم مرا درمان کنی
رفتی تا بعد رفتنت قلب مرا ویران کنی
مست نگاهش بودم ،او مست نگاه دیگری
میگفتمش تا به کجا قلبم را با خود میبری
با معرفت با زیرکی،عقل و حواسم را ربود
تا بخود آیم بی صدا،با چمدانش رفته بود.
از فوت و فن عشقی...........