متن ترانه خالد به نام شهر من
داره پیر میشه هر لحظه ، یه شهری توو خودش هر روز
هواش گرمه ولی اینجا ، رسید به استخونا سوز
داره جوون میکَنه کَم کَم ، میونِ خاک ، زیرِ آوار
دُنیا دستاتو از رویِ ، گلویِ شهرِ من بَردار
نه آباده ، نه آزاده ، پُر از بُغض و پُر از دَرده
فراموش شده انگاری ، توو دنیایی که نامرده
شبیهِ برکه یِ خُشکی ، که دریا بوده یک روزی
توو آتیشِ خودت داری ، شبیهِ رِکس میسوزی
درون عِزَّتِ این خاک پُر از زخمایِ شیرینه
کسی زخمایِ این شهرو ، نه میبَنده ، نه میبینه
از احوالِش توو این روزا ، کسی چیزی نمیپرسه
جوابِ خونِ مَرداشو ، داره میبینه با غصه