───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
دو خواجه به یک خانه شد خانه چو ویرانه ♬♫♪
او خواجه و من بنده شد خانه چو ویرانه
ای حلقه زن این در در باز نتان کردن ♬♫♪
زیرا که تو هشیاری هر لحظه کشی گردن
گردن ز طمع خیزد زر خواهد و خون ریزد ♬♫♪
او عاشق گل خوردن همچون زن آبستن
کو عاشق شیرین خد زر بدهد و جان بدهد ♬♫♪
چون مرغ دل او پرد زین گنبد بیروزن
بی او نتوان رفتن بیاو نتوان گفتن ♬♫♪
بی او نتوان شستن بیاو نتوان خفتن
این باید و آن باید از شرک خفی زاید ♬♫♪
آزاد بود بنده زین وسوسه چون سوسن
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───