متن ترانه رسول مخدومی به نام داد از جدایی
شده بی کس بی یار آه دل من
تو نبودت خاطراتت قاتل من
شب و روز و هر ثانیه
حس میکنم جات خالیه
تو ک نیستی به جون تو
حال دلم بد حالیه
تو خوش باشی من بی قرار
تو پیش اون من انتظار
عیبی نداره میدونم
خوشی همین بسه برام
دل تنگم مال تو آه من و یاد تو
داد از جدایی جدایی جدایی
دردو غمت مال من آه از این حال بد
بگو کجایی کجایی کجایی
پُرِ دردم باور کن سخته نبودت
یه کاری کن ک واسه من تلخِ سکوتت
چی شد که اینجوری شدی، بد شده خوبت
یه روز ک دور بودی ازم غصه می خوردم
با اینکه بد بودی بازم واست میمردم
بس ک ساده بودم باهات چوبشو خوردم
دل تنگم مال تو آه من و یاد تو
داد از جدایی جدایی جدایی
دردو غمت مال من آه از این حال بد
بگو کجایی کجایی کجایی