متن ترانه علیرضا خداوردی به نام طلا باشی نمی خوامت
بیخود رو عشق تو حساب کردم
که قلبمو دست تو بخشیدم
آدم شناس نبودمو هیچوقت
نشناختمت تاثیرشم دیدم
ترجیح میدم بعد از این بی تو
سرگرم دنیای خودم باشم
احساس اگه اینه نمیخوامش
راضی ترم تنهای تنها شم
شاید به دردت بخوره بمونی
اما باید خیلی چیزا بدونی
تمومه زندگیم به پات حروم شد
طلا باشی نمیخوامت تموم شد
ای کاش و اما و اگر نداره
برو که دیره واسه استخاره
با یه خدافظی تو خوشحالم کن
خودم ردیفش میکنم دوباره
باید ازت وقتی میخندی
هر لحظه ای که میگذره ترسید
چشمای یک زن رو فقط میشه
وقتی که دیوونه شده فهمید
چشامو خیلی دیر وا کردم
این ساده بودنه کار دستم داد
زود تر اگه دستتو میخوندم
قلبم به این سختی نمیفتاد