متن ترانه ماهور به نام قسم به جون تو
تو از حزان من
ترانه ساخته ای
چه بی هوا خودت
خودت را باخته ای
دلی که در شبش
نبود ستاره ای
روا نبود رها کنی به یک بهانه ای
من آن غزل شدم
که هر شب تو بود
تو که همه منی
تو ای همه وجود
نبود تو شده
شروع بی کسی
چرا به فریاد دلم نمیرسی
نه میدونی چه ها گذشت بدون تو
نه میرسه صدای من به گوش تو
فقط بیا به خواب من یه سر بزن
دلم گرفته بد قسم به جون تو
همون جام که قسم خوردی تو باشی ، من هستم
ولی دید تو رفتی، هنوز اینجا نشستم
منو دریاب ، که خستم