متن ترانه مستان به نام یه زن
یه زن میجنگه پای آرزوهایش
یه زن با یک جهان درگیر میشه
یه زن دست بر نمیداره از عشقش
با اینکه دائما تحقیر میشه
همیشه گریه کردن باختن نیست
یه زن تاریخ بی رحمی رو دیده
یه زن رو سخت میشه عاشقش کرد
ولی عاشق بشه جونش رو میده
همین زن که نشسته پیش چشمات
همین زن پای تو تا مرگ میره
بهش عشقو همین امروز رو کن
دیگه فردا برای عشق دیره
یه زن دلتنگیه پاییزو داره
یه زن میباره اما سرد هم نیست
همون کوهی که پشتت بود زن بود
کسی که مرد نیست نامرد هم نیست