متن ترانه وحید محمدی به نام عصر ربات ها
داره منو بازی می ده با پانتومیم بازیش
دنیای چاپلوس با عروسک های چاپلینش
اون که حالا می خواد سرم روی تنم باشه
مونده هنوز رو گردنم جای گیوتینش
با هیپنوتیزمم داره دنبالِ چی می گرده
پاندولِ سرسام آورِ این ساعتِ چوبی
وقت و بی وقت آسایشم رو می زنن بر هم
این آدمای کوکِ رو عشقای دارکوبی
(دونه به دونه مهره هاشو توی بازی چید
خونه به خونه با وزیر و شاه لِی لِی کرد
شطرنج بازی که یقینا زندگی باهاش
مثل خودش طی می کنه، هرجور باهام طی کرد
درب خروجِ اضطراری از قفس وا شد
خوابم پرید و نوبتِ چترِ نجاتا شد
انسانیت مُرد، آدما تو قصه برگشتن
دنیا دوباره واردِ عصرِ رباتا شد)
دنبالِ اسمم عمریه یه گودزیلا توو شهر
پوستِ تمامِ پوسترا رو کنده با ناخن
این لقمه ای که گیر کرده روی این سوزن
خیلی بزرگتر بوده از حلقِ گرامافون
بیخود قیافه می گیرن واسم توی ویترین
این عینکای دودیِ بی قاب و بی شیشه
رویِ سِنِ قلبم چی می خوان عاشقایی که
لحظه به لحظه رُل هاشون با پول عوض می شه
(دونه به دونه مهره هاشو توی بازی چید
خونه به خونه با وزیر و شاه لِی لِی کرد
شطرنج بازی که یقینا زندگی باهاش
مثل خودش طی می کنه، هرجور باهام طی کرد
درب خروجِ اضطراری از قفس واشد
خوابم پرید و نوبتِ چترِ نجاتا شد
انسانیت مُرد، آدما تو قصه برگشتن
دنیا دوباره واردِ عصرِ رباتا شد)