متن ترانه کامران کیان به نام باور
یه باورى داشت عشق من
که ساده میگذشتى ازش
جدى نبود تو زندگیت
عشقى که میگفتم ازش
اون موقع ها خوب یادمه
تموم دنیا فهمیدن
که عکساتو بوسیدمش
شبا خوابتو میدیدم
تا که دیدى نه جدى شد
حس توهم عالمى داشت
یک شبه عاشقم شدى
آخ که عجب عالمى داشت
یه ستاره یه نشونى یه آغاز
یه خیابونو کافه هاشو اونهمه ناز
یه روز جمعه همه خوابن خونه هاشون
منوتو کوه و در و دشتو تو بیابون
تموم روزگار من تو عشق تو خلاصه شد
حضور تو تو زندگیم تولدى دوباره شد
چه خوبه که روزاى من
الان دیگه سیاهى نیست
ببین که با حضور تو
به هیچکسى نیازى نیست
با بودنت آرزوهام
دارن براورده میشن
تموم نا امیدیام
یک روزى شرمنده میشن