متن ترانه امیر پاشا به نام خون نوشته
صدایه کفتارا میومد از دور دستا . شیر به بچه هاش میگفت که خونسرد باش . میگفت اونا کفتارن تو بچه شیر . وقتشه هرچی رو که بردن ازت پس بگیری .
کفتارا ریختن یهو دست جمعی ، شیر میدونست که بدتر از مرگِ تسلیم . پس صدا کرد بچه هارو که صف ببندید . پیروزی باشه توو ذهنت وقتی حمله کردی .
خلاصه که شیرا زدن توو قلب کفتار . میدونستن پیروزی رو میده ترسِ بر باد . نداشتن اصن شک به حرفاش . به حرفایه پدرشون که مردِ مرداست .
دشمنُ مغلوب کردن . چون توو دسته شیرا بودش ترسوش کمتر . حالا تو بگو تو شیری یا کفتار . کدومشو وقتی میخوندم دیدی تو حرفام ؟
زمین پر شده از کفتارایه شیرنما . بدونِ علمِ جنگ با گله ی بیسواد . همینه زیستنُ سخت کرده بی محابا ادامه میدیم توو کهکشان بیکران راه
چی سهم ماهیا شدش از دریایه مُرده ؟ جز تومار ها که نوشتن از حرفایه پشتش ! غرق میشد تو اشکایه شوقش که تو تُنگ نیست بُکنه توش دستاشُ گربه . . .
از توو عمق تصویرشون یه ترس پیداست . که میکننش پشت رویه خشم انکار . میمونه تا پایه مرگ امضام . رو نانوشته های پوست شهر شعرام .
زوزه ی باد پشت پنجره ی کلبه . خبرِ تلخی میداد از یه حنجره که مُرده . بی صدا قعر تنهاییا . تو کشیده هایه خودش از نقاشیاش .
همینه پاداش زنده بودن همینه .
همینه آغاز قصه بودن همینه .
همینه کارمایه کارهایه مثبتت .
همینه پایانِ راه هایه منفرد .
مثل خون قرمزه همه نوشته هام . بپا رنگی نشین یه وقتا ، بکش کنار . از این خون نوشته ها دارم تا دلت بخواد . میدونم سلیقه تو نیس اما بِچِش یه بار .
بچش یه بار طعم تلخیو رفیق
بچش یه بار عمق سختیو ببین
بچش یه بار نگو مزش بده
من سِک میخورمشون چون مزم رپ .
حالا فهمیدی دیوونه به کی میگن دقیقا . به اونی که کلتُ خودش میذاره شقیقش . من کُلشو میخوام با دوتا پیاله غریبم . آسفالتُ جویدم فقط پیاده روی نه .
این بازی مناسب تو نیس گل پسر . سنگینِ مثل الان که زدی تو زُل به من . لاتی برنمیداره رُک بگم . پی شو مالیدم تنم اینجا اگه لخت برم .