متن ترانه میثم صادقلو به نام به شوق دیدنت
در من گره خوردی
هرروز و هر ساعت
عشق جنون است
نه اینکه عادت
دستان تو در دست من نیست
این نیست عدالت
به شوق دیدنت
به عشق بودنت
به هر دری بگی زدم ببینمت
نفس که میکشم یعنی هنوز دارمت
تا آخرین نفس ادامه میدمت
مگه به تو نگفتم
به لب رسیده بی تو طاقتم
تویی تمام عشق و عادتم
مگه به تو نگفتم
به لب رسیده بی تو طاقتم
آخه کجا برم با کی درد و دل کنم
من از خودم گذشتمو
نشد که از خودم بگذرم
بهانه ای بده به من
برای زنده بودنم
که من گذشتم از تمام
ذره ذره ی دل و وجود و دل و این تنم
به شوق دیدنت
به عشق بودنت
آی تا اخرین نفس ادامه میدمت
نفس که میکشم یعنی هنوز تو فکرتم
یعنی هنوز دارمت
مگه به تو نگفتم
تا اخرین نفس ادامه میدمت
ادامه میدمت